جدول جو
جدول جو

معنی پیه دارو - جستجوی لغت در جدول جو

پیه دارو
مخلوطی از پیه و لوئی برای گرفتن کافتگی های صاروج حوض وجز آن، ترکیبی از پیه و پنبه که برای سد کردن سوراخ پهلوی شیر آب انبار و جز آن کنند، پیه و خاکستر و آهک و لوئی یعنی گل نی که در شکاف حوض و خزانه و امثال آن بکار برند، پیه مذاب که کرباس بدان آغارند و بر شیر آب پیچند تا در جدار حوض و آب انبار استوار شود
لغت نامه دهخدا
پیه دارو
مخلوطی از پیه ولوئی برای گرفتن شکافهای صاروج حوض و جز آن ترکیبی ازپیه و پنیه که برای سد کردن سوراخ پهلوی شیر آب انبار و جز آن کنند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
دارای پایه، آنچه پایه داشته باشد، کنایه از کسی که در ادارۀ دولتی پایه و رتبه دارد، کنایه از صاحب رتبه، کنایه از دارای قدر و منزلت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیه دان
تصویر پیه دان
ظرفی که در آن پیه کنند، جای پیه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاه دارو
تصویر سیاه دارو
فاشرا، گیاهی خاردار با تارهایی شبیه تاک و میوه ای سرخ رنگ و خوشه دار به اندازۀ نخود که به گیاهان و اشیای نزدیک خود می پیچد و مصرف دارویی دارد
سپیدتاک، سپیتاک، سفیدتاک، ماردارو، هزارشاخ، هزارکشان، هزارجشان، هزارافشان، ارجالون، بروانیا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاه دارو
تصویر شاه دارو
بهترین دارو، دارویی که از همۀ داروها بهتر و سودمندتر باشد، برای مثال شاه دارو بود شراب، ولی / زو چو بر حد اعتدال خوری (؟- مجمع الفرس - شاه دارو)، شراب
فرهنگ فارسی عمید
درخت تاک صحرایی است و آنرا به عربی کرمهالبیضاء خوانند، خوشۀ آن ده دانه بیشتر نشود و در اول سبز باشد و در آخر سرخ گردد و گل آن لاجوردی میشود، (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(اَ رَ)
پیه دارنده، دارای پیه، باپیه، شاحم، (منتهی الارب)، مشحم، پیه بسیار دارنده در خانه، (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
سرخس، (قانون ابوعلی سینا، مفردات چ طهران ص 216، از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) (ذخیرۀ خوارزمشاهی)، سرخس نر، (فرهنگ فارسی معین)، گیاهی است که بر جرم او پیوندها و عقده ها بود و چون بشکنند توبرتو بود، و او را زغبها باشد به رنگ سرخ که به سیاهی زند و چون دست بر او مالیده آید هموار نماید و جرم او سخت باشد و طعم او تلخ بود ... ابومعاذ گوید نبات او اکثر در مواضعی باشد که در وی آب ایستاده بود ... در هیأت به موی بافته شبیه بود و در نواحی غزنین بسیار بود ... (از ترجمه صیدنه)، رجوع به گیل دارو و سرخس شود
لغت نامه دهخدا
(اَ ءَ)
صاحب قدر و منزلت. (برهان). صاحب رتبه. صاحب منصب. صاحب مقام. باقدرت. مقتدر
لغت نامه دهخدا
(رِ)
سخت پیر. پیری سخت پیر. بسیار سالخورده. بس کهنسال
لغت نامه دهخدا
روغن دان، 0 ظرفی کوچک که در آن لحاف دوزان پیه کنند و سوزن در آن فرو برند تا چرب شود و آسانتر در جامه فرو رود و آسانتر بر آید، 0 پیه سوز 0، ساعت قراضه ساعت بدکار و بی ارزش 0 یا مثل پیه دان 0 ساعتی بد کار وبی ارز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پی داری
تصویر پی داری
عمل پی دار دنباله داری، ریع، دارای چسبندگی و قوت بودن
فرهنگ لغت هوشیار
دارای پیچ با پیچ و خم تابدار: در بعضی بلاد درخت آن (یاسمین) عظیم میگردد و ساق سفید آن پیچدار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پشه دار
تصویر پشه دار
نارون پشه خانه پشه غال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
جنسی از قفل که صاحب انواعی است مقابل پیچ دار
فرهنگ لغت هوشیار
دارویی که از همه داروها سودمند تر باشد بهترین دارو عالیترین دوا: شاه دارو بود شراب بلی زو چو بر حد اعتدال خوری. (جوامع الحکایات)، شراب باده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه دارو
تصویر سیاه دارو
هزارجشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
صلحب قدر و منزلت و رتبه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیه دار
تصویر پیه دار
دارنده پیه باپیه 0، دارنده پیه بسیار بسیار پیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کیل دارو
تصویر کیل دارو
سرخس نر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایه دار
تصویر پایه دار
بلندمرتبه، صاحب منصب
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پسین دارو
تصویر پسین دارو
آخرالدواء
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
Feathered
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
plumeux
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
piumato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
gevederd
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
emplumado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
gefiedert
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
emplumado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
有羽毛的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
pierzasty
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
пір'яний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
пернатый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پره دار
تصویر پره دار
ที่มีขน
دیکشنری فارسی به تایلندی